2

آداب و شروط استجابت دعا از نگاه آیات قرآن

  • کد خبر : 313
  • 17 فروردین 1402 - 11:37
آداب و شروط استجابت دعا از نگاه آیات قرآن
نماینده ولی فقیه در استان البرز در یازدهمین جلسه تفسیر آیات الهی که همزمان با ماه مبارک رمضان در حال برگزاری است به ابعاد و زوایای گوناگون شرایط استجابت دعا از نگاه قرآن اشاره کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اوای کرج؛ آیت‌الله محمد مهدی حسینی همدانی، امام جمعه کرج و نماینده ولی فقیه در استان البرز، در یازدهمین جلسه تفسیر آیات قرآن که همزمان با ماه مبارک رمضان برگزار می‌شود، به ایعاد مختلف دعا کردن و شرایط استجابت دعا اشاره کرد، محتواهای ذکر شده در این نشست به شرح دیل است؛

تفاوت امر مولوی و امر ارشادی

بحث ما توبه نیست؛ اما بنا بر است درخواست دوستان اجمالاً بحث توبه را خدمت شما می‌گویم. در قرآن کریم کلماتی داریم که امر است. امر می‌کند که فلان کار را بکن. ما هم اگر می‌خواهیم کاری را انجام بدهیم میگویم چون امر الهی است انجام می‌دهیم. امر که آمد آن کار بر ما واجب می‌شود. مثلاً می‌گوید «صَلِّ» این امر است. پس نمازخواندن بر ما واجب است.

درنتیجه جایی که خدا امر می‌کند اصطلاحاً می‌گویند امر مولوی کرده. امر مولوی وقتی آمد شما نمی‌توانید انجام ندهید. واجب می‌شود؛ و اگر آن واجب را ترک کنید، ترک این واجب خودش گناه می‌شود. یک‌وقت هم هست که امر مولوی نیست؛ ارشادی است؛ یعنی چه ارشادی است؟ یعنی بدون این‌که امر خدا باشد شما می‌فهمید که باید این کار را بکنید ولی خدا ارشاد کرده و توجه داده که باید به این سمت بروید.

مثلاً شما می‌دانید که رفتار کردن به عدالت خوب است. لازم نیست هم انسان مسلمان باشد. مسلمان، کافر، در کل عالم با دین و بی‌دین می‌گویند راست‌گویی چیز خوبی است. مسلمان و غیرمسلمان دروغ‌گویی را بدشان می‌آید. لازم نیست حتماً خدای تعالی امر کرده باشد که دروغ نگو یا امر کرده باشد که راست بگو؛ که ما بگوییم چون امر خداست من راست میگویم و الا لازم نبود. این‌طور نیست. همه انسان‌ها متوجه می‌شوند که راست‌گویی کار خوبی است و دروغ‌گویی بد است.

حالا که راست‌گویی یا عدالت خوب است؛ خدا هم آمده امر کرده و فرموده «اِعدِلوا» امر کرده که عدالت داشته باشید. این امر، امر ارشادی است؛ مولوی نیست؛ یعنی ارشاد می‌کند به همان چیزی که شما بلد بودید. ارشاد می‌کند به همان چیزی که شما می‌فهمیدید. «راست بگو» ارشاد است. امر است؛ اما امری است که ما را ارشاد می‌کند به چیزی که عقل ما می‌فهمید. عقل ما می‌فهمید که راست گفتن خوب است و دروغ گفتن بد است. امر الهی هم که آمد تقویتش کرد. دیگر باید حتماً انجام بدهیم. این فرق بین امر ارشادی و مولوی بود.

حالا اگر ما امر ارشادی را ترک کردیم، ضررش را می‌بینیم؛ اما چون امر مولوی وجوبی نیامده، ترکش حرام نیست. به خاطر ترکش برای ما معصیت نوشته نمی‌شود. مثلاً جایی شما باید راست بگویید؛ اما حرف راست نزدی و سکوت کردی. اینجا نمی‌گویند که شما را عقاب می‌کنیم چون باید حرف راست را می‌زدی. برای ترک راست گفتن گناه برای شما نوشته نمی‌شود. دروغ گفتن مسئله دیگری است؛ اشتباه نشود.

یا مثلاً آیه «أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ» از خدا و رسول خدا اطاعت کنید. این آیه هم نبود ما باید اطاعت می‌کردیم. این آیه امر کرده که باید اطاعت کنید اما این اطاعت کنید ارشاد به حکم عقل است. ارشاد می‌کند که اگر این اطاعت را نکنید مبتلا به گرفتاری‌ها و حرام‌هایی می‌شوید که آن حرام‌ها عقاب دارد؛ نه اینکه اگر اطاعت را ترک کردید، خود اطاعت نکردن عقاب داشته باشد. اطاعت نکردن از پیغمبر آثاری دارد که آن آثار ما را گرفتار می‌کند.

پس بنابراین اگر امری آمد و امرش وجوبی بود و شما ترکش کردید، می‌شود گناه و گناه توبه می‌خواهد. شما باید از گناه توبه کنید تا پذیرفته شود. خدای تعالی در قرآن کریم فرموده «تُوبُواْ» توبه کنید. گناه اگر کردید و معصیتی مرتکب شدید توبه کنید. این توبه کردن امر است.

امر به توبه، امر ارشادی است؛ نه مولوی

حالا محل بحث اینجاست که عده‌ای از فقها گفته‌اند امر به توبه وجوب مولوی است؛ یعنی اگر گناه کردی و از گناه توبه نکردی، این خودش یک گناه است؛ و بعضی‌ها گفته‌اند نه؛ ارشاد به‌حکم عقل است. انسان در حالت عادی اگر خدا هم نگفته بود، اگر خطایی کرده بود، باید عذرخواهی می‌کرد و از خدا طلب بخشش می‌کرد.

فقهایی که فتوا دادند که امر مولوی است، مردم را گرفتار می‌کنند و مشکلاتی به وجود می‌آید. ما قائل به امر مولوی نیستیم. می‌گوییم این امر ارشادی است؛ یعنی چه؟

خدا یک قاعده دارد به نام قاعده لطف. با قاعده لطف کارهای بندگانش را پیش می‌برد. تفضل می‌کند و کمک می‌کند. در مقابل نعمت‌هایی که خدا به ما داده و فراوانی‌ای که در اختیار ما گذاشته از فهم و درک سلامتی و همه‌ی چیزهایی که داریم، اگر می‌خواستیم چیزی در مقابلش بپردازیم چه می‌پرداختیم؟! نماز و روزه‌ای که ما انجام می‌دهیم و خدا ثواب می‌دهد با رحمتش با ما برخورد می‌کند. تفضل می‌کند؛ و الا این اعمال ما که در مقابل نعمت‌های خدا چیزی نیست. ما یک تشکر می‌کنیم از خدا با بندگی‌مان. ولی بندگی ما که جبران این کارها را نمی‌کند. خدا هم با تفضلش پاداش می‌دهد.

تمرد خدا را کردن عقاب می‌آورد. اگر خدا ما را عقاب نمی‌کند تفضل است. طبق قاعده لطف خدا به بندگانش تفضل می‌کند که فلان کاری که کردی عقاب داشت؛ باید بروی جهنم اما من به تو فرصت می‌دهم که در آن فرصت توبه کنی و از من طلب بخشش کنی و من هم می‌بخشم؛ و الا با کاری که کردی باید آن شلاق را بخوری؛ اما عقاب نمی‌کند و فرصت می‌دهد. این فرصت دادن که توبه کنیم تفضل است؛ لطف است؛ و الا بر خدا لازم نبود که چنین لطفی به ما بکند. می‌توانست این لطف را نکند.

حالا اگر آن بزرگواری که می‌گوید امر به توبه واجب مولوی است؛ یعنی اگر توبه نکنی، همین توبه نکردن خودش یک عقاب دارد. چون امر کرده که توبه کنی و این توبه واجب است و اگر شما توبه نکنی همین توبه نکردن عقاب دارد. توبه نکردن که عقاب دارد؛ خودش یک توبه دیگری می‌خواهد که انجام ندادنش عقاب دیگری دارد و همین‌طور یک عقاب دیگر و یک عقاب دیگر و با یک گناه طرف جهنمی می‌شود و تمام می‌شود؛ که این باب تفضل خدای تعالی نمی‌سازد. با قاعده لطف خدا نمی‌سازد.

پس امر به توبه امر ارشادی است؛ مولوی نیست. ارشاد می‌کند به‌حکم عقل که ای برادری که خدا به تو گفته حالا که گناه کردی توبه کن؛ اگر این توبه را نکنی عقاب آن گناه تو را می‌گیرد. یک گناه است؛ نه دو گناه.

بنابراین توبه واجب است. البته تأخیر انداختنش جایز نیست و وجوبش فوری است. باید بلافاصله انسان توبه کند. چرا تأخیر جایز نیست؟ چون انسان هرلحظه امکان دارد که بمیرد. آن‌وقت مرگ بدون توبه گناه انسان را زنده نگه می‌دارد و عقابش سر جایش هست.

بنابراین توبه واجب است. البته تأخیر انداختنش جایز نیست و وجوبش فوری است. باید بلافاصله انسان توبه کند. چرا تأخیر جایز نیست؟ چون انسان هرلحظه امکان دارد که بمیرد. آن‌وقت مرگ بدون توبه گناه انسان را زنده نگه می‌دارد و عقابش سر جایش هست.

اقرار به ایمان و طلب غفران در اجابت دعا نقش دارد

راجع به اقرار به گناه عرض کردیم که یکی از آداب دعا است که اگر در محضر خدا قرار گرفتید، اقرار کنید به خطاها و لغزش‌هایی که دارید که خود این اقرار به گناه وسیله‌ای می‌شود برای اینکه ما مورد مغفرت الهی واقع شویم.

همان‌طور که اقرار به خطا موجب اجابت دعا است، اقرار به ایمان هم و همچنین طلب غفران در اجابت دعا نقش دارد. این هم ادب دعاست. پس همان‌طور که در محضر خدا که قرار می‌گیریم از آداب دعا این است که اقرار به اشتباهاتمان می‌کنیم و میگوییم تو غفور هستی، تو رحیم هستی، تو عفو هستی، تو صفح داری، صفح جمیل داری و استغفار می‌کنیم و طلب مغفرت می‌کنیم؛ از آن‌طرف هم به ایمان خودمان هم اگر اقرار کنیم و از خدا طلب مغفرت کنیم، این هم از آداب دیگر دعاست که دعا را به اجابت نزدیک می‌کند.

در سوره مبارکه آل‌عمران آیه ۱۶ فرمود: «الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّار» دارند اقرار می‌کنند کسانی که اهل تقوا هستند و پرهیزکار هستند و می‌گویند پروردگارا ما ایمان آوردیم و بعد طلب غفران می‌کنند که گناهان ما را ببخش و ما را از آتش حفظ کن.

پس اقرار به گناه یکی از آداب دعاست و اقرار به ایمان هم آداب دیگر دعاست. اقرار به گناه را روایت‌هایش را برایتان خواندم. اقرار به ایمان هم در دعاهای اهل‌بیت فراوان است. صحیفه سجادیه را نگاه کنید. در صحیفه سجادیه هم برای اقرار به گناه مطالبی را داریم هم برای اقرار به ایمان.

با صحیفه سجادیه مأنوس باشید

با صحیفه سجادیه مأنوس باشید. انس داشته باشید. همان‌طور که قرآن را ماهی یک‌بار ان‌شاءالله در طول سال ختم می‌کنید؛ لااقل صحیفه سجادیه را سالی یک‌بار بخوانید. ۵۴ دعا دارد. سال هم ۵۲ هفته است؛ می‌شود هفته‌ای یکی دو دعا را بخوانید که در یک سال یک‌بار صحیفه را ختم کنید.

بعضی دعاهایش مورد خاص دارد؛ مثلاً دعای ۴۴ برای ورود به ماه رمضان است. دعای ۴۵ برای خروج از ماه رمضان است. دعای بیستم دعای مکارم الاخلاق است. بخش‌های آن را مکرر نگاه کنید. فرازهای دقیق و عمیقی دارد برای تنظیم اخلاق خودمان. مثلاً دعای هشتم دعای خیلی عالی است برای صفات بدی که ما شاید داشته باشیم. دعای هفتم را که در مدت کرونا زیاد خواندید و دعاهای دیگر.

در دعای ۵۲ از دعاهای صحیفه سجادیه در یک بخشی می‌فرماید: «آمَنْتُ بِکَوَ صَدَّقْتُ رُسُلَکَ، وَ قَبِلْتُ کِتَابَکَ وَ کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ، وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاکَ» دارد به خدا اقرار می‌کند که خدایا من به تو ایمان آوردم و رسولان تو را هم تصدیق کردم و قرآن تو را هم پذیرفتم. هر معبودی غیر از تو بود همه را کنار گذاشتم و هیچ معبودی را جز تو نپذیرفتم. بندگی هیچ معبودی را نکردم.

این‌ها اقرار به ایمان است. این‌ها اقرار است که در مقام دعا دارد از خدا طلب اجابت می‌کند ولی مقدمتا این‌گونه می‌گوید. بعدازاینکه این اقرارها را می‌گوید؛ می‌گوید «فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ» حالا دعا می‌کند.

پس یکی از راه‌های اجابت دعا که از قرآن کریم یاد گرفتیم اقرار به ایمان است. می‌گوید: «فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ» خدایا من از تو درخواست می‌کنم درخواست کسی که روحش به خاطر آرزوهای طولانی به بیهوده‌کاری دچار شده. «سُؤَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ، سُؤَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ، سُؤَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیْرُکَ» خدایا من بعدازاینکه اقرار به ایمان کردم از تو می‌خواهم و این درخواست کسی است که آمال و آرزوهایش بر او غلبه کرده و به خطاهایش اعتراف می‌کند؛ که اینجا بحث اقرار به گناه هم آمده است. خیلی این عبارات لطیف است. با کلماتی که به‌کاربرده اوج لطافت را دارد.

 درباره طلب مغفرت هم که در آیه فرمود «رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» باز هم درد و غم فراوان است دعای ۳۱، ۳۲، ۳۷، ۳۹، ۵۱ این‌ها دعاهایی است که در آن فراوان طلب مغفرت آمده. یکی از آن دعاها دعای شانزدهم است؛ که عبارات به این شکل شروع می‌شود: «اللَّهُمَّ یَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ یَسْتَغیثُ الْمُذْنِبُونَ» اعتراف می‌کند؛ ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می‌جویند.

الحاح و اصرار و استمرار داشتن در دعا از آداب دعا است

یکی دیگر از آداب دعا تکرار و استمرار خواسته است. اصطلاحاً به آن می‌گویند الحاح. در معرفت دعا و بعد در ادب دعا این را عرض کردم که باید تضرع و داشت که با دو حالت خُفْیَه و خِیفَه باید باشد؛ یعنی تضرع و گریه با ترس و پنهانی باشد.

اینجا در ادب دعا در آیه ۴۸ سوره مبارکه مریم می‌فرماید: «وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا» من پروردگارم را می‌خوانم و امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم؛ یعنی دائماً تکرار کنم.

الحاح و اصرار در دعا و استمرار داشتن در دعا از آداب دعا است. در کلمات اهل‌بیت هم بر آن تأکید شده. فرمودند به درگاه الهی که آمدید یک‌بار نگویید و بروید که خدایا ما را مورد رحمت خودت قرار بده و برو شش ماه دیگر برگردد و دوباره بخواه.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خدا رحمت کند بنده‌ای را که از خداوند عزوجل حاجتی بخواهد و در دعا پافشاری کند، خواهد دعایش به اجابت برسد خواه نرسد. خوب دقت کنید. شبیه این را امام باقر علیه‌السلام فرمودند که به خدا سوگند هیچ بنده مؤمنی در حاجت خود به درگاه خداوند عزوجل اصرار نورزد مگر آنکه حاجتش را برآورد؛ یعنی با اصرار.

خب شما که جلسات قبل گفتید اصرار نکنید که حکمت خدا اگر تعلق‌گرفته به چیزی تمام است. حالا عرض خواهم کرد.

یکی از حکمت‌های تأخیر در اجابت دعا شاید این باشد که خدا الحاح می‌خواهد.

اینجا می‌گوید الحاح داشته باشید. شاید این‌که در بعضی از دعاها باید کلماتی را تکرار کنیم ریشه‌اش همین باشد. می‌گوید آن‌قدر بگو یا الله یا الله یا الله تا نفست تمام شود. بعد به‌اندازه نفست بگو یارب یارب. می‌گوید هی بگو و هی تکرار کن. یا در بعضی از عبارات دارد که مثلاً اگر هفت بار یا ارحم‌الراحمین بگویید خدای تعالی می‌فرماید «لبیک عبدی سَل حاجتک». بعد از تکرار جواب داده می‌شود.

یکی از حکمت‌های تأخیر در اجابت دعا شاید همین باشد؛ اینکه خدا الحاح می‌خواهد. خدا می‌خواهد تو مجدداً بخواهی که ببیند اصرار و پافشاری برای خواسته‌ات داری یا اینکه از سر شکم‌سیری حالا این را هم از خدا می‌خواهی؛ شد شد؛ نشد نشد.

خواست‌های دنیوی اصرار نباید کرد

نکته‌ای که می‌خواستم بگویم این بود که توجه هم داشته باشید این اصرار و الحاح در طلب رحمت و غفران و فزونی بخشش و بحث رزق حلال و مقامات معنوی و این‌هاست که انسان باید اصرار کند؛ و الا در بعضی امور دنیوی داشتیم که اگر انسان عاقبت کار را نمی‌داند و مصلحت کار بر ما معلوم نیست الحاح و اصرار پسندیده نیست. آنجا که گفتیم اصرار نباید بکنیم در مسائل دنیایی است که عاقبت کار معلوم نیست چیست. پس پرده را نمی‌دانیم که فکر می‌کنیم خوب است و اصرار می‌کنیم. اینجا اصرار نباید کرد.

در مقامات معنوی مثل‌اینکه خدایا حلاوت ذکر خودت را به من بچشان، فهم قرآن را به من بده، اینکه خدایا اخلاص در عمل برای من باشد، اینکه خدایا رزق حلال برای من باشد، اینکه خدایا سلامت جسم و جان برایم باشد. آنجا که نمی‌دانیم واقعاً چه می‌شود اصرار کردن در امور دنیایی شاید به صلاح ما نباشد و ایمان و آخرت ما را خراب کند.

مثل آن‌کسی که از رسول خدا ثروتمند شدن خواست و حضرت فرمود همین حالتی که داری برای تو بهتر است؛ اما او اصرار کرد و رسول خدا هم برای او دعا کرد. گوسفنددار شد و گوسفندانش زیاد شد و مدتی گذشت؛ و پیامبر سؤال کرد این شخص چرا مسجد نمی‌آید؟ گفتند گوسفندانش زیاد شده نمی‌رسد بیاید؛ اما برای نماز جمعه می‌آید. چند وقتی گذشت برای نماز جمعه هم نیامد. گفتند فرصت نمی‌کند و نمی‌رسد. فصل زکات شد پیغمبر مأمور زکات را فرستاد که از او زکات بگیرد. او هم پیامبر را زیر سؤال برد و زکات نداد. ببینید نعوذبالله انسان به کجا کشیده می‌شود. دعا کردن برای مسائل مادی گاهی نتیجه‌اش برای ما عکس خواهد شد.

دعا خودش عبادت است و ثواب دارد. هرگز این‌طور نیست که اجابت نشود. اجابت خواهد شد و نحوه‌های اجابت را هم گفتیم. از دعا فاصله نگیرید. الحاح و اصرار داشته باشید و مسائل مادی را که عاقبتش را نمی‌دانید رها کنید.

انتهای خبر

لینک کوتاه : https://avayekaraj.ir/?p=313

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.